معنی فارسی monophthalmic

B1

وضعیتی پزشکی که در آن تنها یک چشم تحت تأثیر قرار گرفته است.

Pertaining to a condition affecting only one eye.

example
معنی(example):

شرایط مونوفتالمیک تنها بر یک چشم تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The monophthalmic condition affects only one eye.

معنی(example):

درمان‌های خاصی برای افرادی که مونوافتمیک هستند وجود دارد.

مثال:

There are specialized treatments for those who are monophthalmic.

معنی فارسی کلمه monophthalmic

: معنی monophthalmic به فارسی

وضعیتی پزشکی که در آن تنها یک چشم تحت تأثیر قرار گرفته است.