معنی فارسی monophysitical

B2

مونوفیستیک به خصوصیات یا نظرهای مرتبط با صرفاً طبیعت واحد برای مسیح اطلاق می‌شود.

Related to the belief that Christ has a single nature.

example
معنی(example):

دکترین مونوفیستیک بسیاری از بحث‌های الهیاتی را شکل داده است.

مثال:

The monophysitical doctrine has shaped many theological discussions.

معنی(example):

تفسیرهای مونوفیستیک در سنت‌های مختلف متفاوت است.

مثال:

Monophysitical interpretations vary across different traditions.

معنی فارسی کلمه monophysitical

: معنی monophysitical به فارسی

مونوفیستیک به خصوصیات یا نظرهای مرتبط با صرفاً طبیعت واحد برای مسیح اطلاق می‌شود.