معنی فارسی monoplegic
B1تکضعیف به وضعیتی اطلاق میشود که فقط یک اندام آسیبدیده یا فلج شده است.
Referring to paralysis or weakness affecting one limb.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت تکضعیف بر حرکت یک اندام تأثیر میگذارد.
مثال:
A monoplegic condition affects one limb's mobility.
معنی(example):
بیمار پس از تصادف با فلج تکضعیف تشخیص داده شد.
مثال:
The patient was diagnosed with monoplegic paralysis after the accident.
معنی فارسی کلمه monoplegic
:
تکضعیف به وضعیتی اطلاق میشود که فقط یک اندام آسیبدیده یا فلج شده است.