معنی فارسی monopneumonous
B1مونونوما به وضعیتی اطلاق میشود که مرتبط با یک ریه است.
Referring to symptoms or conditions related to a single lung.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تشخیص مونونوما میتواند برای پزشکان چالشبرانگیز باشد.
مثال:
A monopneumonous diagnosis can be challenging for doctors.
معنی(example):
او علائم مونونوما را تجربه کرد که نیاز به توجه فوری داشت.
مثال:
He experienced monopneumonous symptoms requiring immediate attention.
معنی فارسی کلمه monopneumonous
:
مونونوما به وضعیتی اطلاق میشود که مرتبط با یک ریه است.