معنی فارسی monopodous
B1موجودی که فقط دارای یک پا است.
Having only one leg.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک موجود تک پا فقط یک پا دارد.
مثال:
A monopodous creature has only one leg.
معنی(example):
ساختار تک پای موجود به آن اجازه میدهد به شیوههای خاصی تعادل برقرار کند.
مثال:
The monopodous structure of the organism allows it to balance in unique ways.
معنی فارسی کلمه monopodous
:
موجودی که فقط دارای یک پا است.