معنی فارسی monosexualities
B1مجموعهای از جذابیتهای جنسی که به یک جنس خاص محدود میشوند.
Various forms or types of monosexual attraction or orientation.
- NOUN
example
معنی(example):
فرهنگهای مختلف نظرات متفاوتی درباره مونوسکسیوالیتیها دارند.
مثال:
Different cultures have varying views on monosexualities.
معنی(example):
این مطالعه انواع مختلفی از مونوسکسیوالیتیها را پوشش داد.
مثال:
The study covered multiple types of monosexualities.
معنی فارسی کلمه monosexualities
:
مجموعهای از جذابیتهای جنسی که به یک جنس خاص محدود میشوند.