معنی فارسی monotomous
B1مونوتوموس به ساختاری اشاره دارد که تنها به یک نوع سازه یا دستور کار محدود میشود.
Describing a structure or situation that is simple or consists of only one type.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار مونوتوموس ارگانیسم عملکردهای آن را ساده میکند.
مثال:
The monotomous structure of the organism simplifies its functions.
معنی(example):
زیستشناسها هم موجودات مونوتوموس و هم موجودات پیچیده را مطالعه میکنند.
مثال:
Biologists study both monotomous and complex organisms.
معنی فارسی کلمه monotomous
:
مونوتوموس به ساختاری اشاره دارد که تنها به یک نوع سازه یا دستور کار محدود میشود.