معنی فارسی monovoltine
B2گونهای که تنها یک بار در سال تولید مثل میکند.
Referring to an organism that produces only one generation per year.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک گونه مونومولتين فقط یک نسل در سال تولید میکند.
مثال:
A monovoltine species only produces one generation per year.
معنی(example):
چرخه زندگی مونومولتين با مرحله تولید مثل یگانهاش مشخص میشود.
مثال:
The monovoltine life cycle is characterized by its singular reproductive phase.
معنی فارسی کلمه monovoltine
:
گونهای که تنها یک بار در سال تولید مثل میکند.