معنی فارسی monoxyle

B1

به ساختار تنه‌ای اشاره دارد که در آن یک ماده چوبی وجود دارد.

Referring to a trunk structure consisting of a single type of wood.

example
معنی(example):

این درخت به خاطر تنه مونوکسیل خود که در میان گونه‌های خود منحصر به فرد است، شناخته می‌شود.

مثال:

The tree is known for its monoxyle trunk, which is unique among its species.

معنی(example):

مونوکسیل اصطلاحی است که در علوم گیاهی برای توصیف نوعی ساختار درختی استفاده می‌شود.

مثال:

Monoxyle is a term used in botany to describe a type of tree structure.

معنی فارسی کلمه monoxyle

: معنی monoxyle به فارسی

به ساختار تنه‌ای اشاره دارد که در آن یک ماده چوبی وجود دارد.