معنی فارسی monsignori
B1لقبی در کلیسای کاتولیک برای کشیشان ارشد، معمولاً به عنوان نشانهای از احترام به کار آنها.
A title of honor in the Catholic Church, typically given to certain priests.
- NOUN
example
معنی(example):
مونسینیورها در مراسم مذهبی شرکت کردند.
مثال:
The monsignori attended the religious ceremony.
معنی(example):
چندین مونسینیور در جلسه اسقفها حضور داشتند.
مثال:
Several monsignori were present at the bishops' meeting.
معنی فارسی کلمه monsignori
:
لقبی در کلیسای کاتولیک برای کشیشان ارشد، معمولاً به عنوان نشانهای از احترام به کار آنها.