معنی فارسی mont

B1

نصب کردن، گذاشتن در جای مناسب.

To place or fix something in a particular position.

noun
معنی(noun):

Mount; mountain.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند تصاویر را روی دیوار نصب کنند.

مثال:

They decided to mont the pictures on the wall.

معنی(example):

او یاد گرفت چگونه قفسه‌ها را به‌درستی نصب کند.

مثال:

He learned how to mont the shelves properly.

معنی فارسی کلمه mont

: معنی mont به فارسی

نصب کردن، گذاشتن در جای مناسب.