معنی فارسی moodiness
B2حالت تغییرپذیری عاطفی یا ناپایداری در احساسات.
The quality of being moody or having emotional fluctuations.
- NOUN
example
معنی(example):
حال و هوای متغیر او برنامهریزی فعالیتها را مشکل میکرد.
مثال:
Her moodiness made it hard to plan outings.
معنی(example):
حالت ناپایدار عاطفی میتواند نشانهای از استرس باشد.
مثال:
Moodiness can be a symptom of stress.
معنی فارسی کلمه moodiness
:
حالت تغییرپذیری عاطفی یا ناپایداری در احساسات.