معنی فارسی mooed

A1 /muːd/

صوتی که گاوها تولید می‌کنند، معمولاً به عنوان یک علامت ارتباطی.

The sound made by a cow.

verb
معنی(verb):

Of a cow or bull, to make its characteristic lowing sound.

example
معنی(example):

گاو در مزرعه به آرامی مویه کرد.

مثال:

The cow mooed softly in the field.

معنی(example):

او برای خنداندن بچه‌ها مویه کرد.

مثال:

He mooed to make the children laugh.

معنی فارسی کلمه mooed

: معنی mooed به فارسی

صوتی که گاوها تولید می‌کنند، معمولاً به عنوان یک علامت ارتباطی.