معنی فارسی moorishly
B1به شیوهای که به دشتهای وسعت یافته و بیابانهای سرسبز و خوب کیفیت دارد، اشاره میکند.
In a manner reminiscent of the Moors, often indicating richness or exotic beauty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق به شکلی مواری با رنگهای غنی و الگوهای پیچیده تزئین شده بود.
مثال:
The room was decorated moorishly with rich colors and intricate patterns.
معنی(example):
دستورهای پخت او دارای کیفیتی مواری بود که آنها را غیرقابل مقاومت میساخت.
مثال:
Her recipes had a moorish quality that made them irresistible.
معنی فارسی کلمه moorishly
:
به شیوهای که به دشتهای وسعت یافته و بیابانهای سرسبز و خوب کیفیت دارد، اشاره میکند.