معنی فارسی mootness

B1

عدم ضرورت یا اهمیت یک مسئله برای بحث و بررسی.

The state of being subject to debate or not relevant for decision-making.

example
معنی(example):

مسئله مووت بودن این موضوع توسط کمیته پرسش شد.

مثال:

The mootness of the issue was questioned by the committee.

معنی(example):

پس از تصمیم، مووت بودن پرونده بی‌اهمیت شد.

مثال:

After the decision, the mootness of the case became irrelevant.

معنی فارسی کلمه mootness

: معنی mootness به فارسی

عدم ضرورت یا اهمیت یک مسئله برای بحث و بررسی.