معنی فارسی moral dilemmas

B2

وضعیتی که در آن فرد باید بین انتخاب‌های اخلاقی که هرکدام پیامدهای منفی دارند، انتخاب کند.

Situations where a person must make a difficult choice between two or more options, each of which has ethical implications.

example
معنی(example):

او در طول حرفه‌اش با چندین معضل اخلاقی روبرو شد.

مثال:

He faced several moral dilemmas in his career.

معنی(example):

معضل‌های اخلاقی معمولاً باورها و ارزش‌های ما را به چالش می‌کشند.

مثال:

Moral dilemmas often challenge our beliefs and values.

معنی فارسی کلمه moral dilemmas

: معنی moral dilemmas به فارسی

وضعیتی که در آن فرد باید بین انتخاب‌های اخلاقی که هرکدام پیامدهای منفی دارند، انتخاب کند.