معنی فارسی morassic
B1به معنای زیبایی و خطر یک محیط کثیف و مرطوب که ممکن است به راحتی مانع حرکت شود.
Relating to or resembling a morass; muddy and difficult.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مناظر مرطوب و کثیف زیبا اما خطرناک بودند.
مثال:
The morassic scenery was beautiful but treacherous.
معنی(example):
ما باید در مناطق مرطوب و کثیف احتیاط میکردیم.
مثال:
We had to be careful in the morassic areas.
معنی فارسی کلمه morassic
:
به معنای زیبایی و خطر یک محیط کثیف و مرطوب که ممکن است به راحتی مانع حرکت شود.