معنی فارسی morbid
B2 /ˈmɔɹ.bɪd/بیمارگونه، معمولاً به موضوعاتی که به مرگ یا بیماری مربوط می‌شوند، اشاره دارد.
Relating to unpleasant subjects, especially death or disease.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to disease.
معنی(adjective):
(by extension) Taking an interest in unhealthy or unwholesome subjects such as death, decay, disease.
معنی(adjective):
Suggesting the horror of death; macabre or ghoulish
معنی(adjective):
Grisly or gruesome.
example
معنی(example):
او به طور بیمارگونه‌ای به فیلم‌های ترسناک علاقه‌مند است.
مثال:
She has a morbid fascination with horror movies.
معنی(example):
کنجکاوی بیمارگونه او را به گشت و گذار در بناهای متروکه کشاند.
مثال:
His morbid curiosity led him to explore abandoned buildings.
معنی فارسی کلمه morbid
:
بیمارگونه، معمولاً به موضوعاتی که به مرگ یا بیماری مربوط می‌شوند، اشاره دارد.
