معنی فارسی mormyrus
B1جنس ماهیانی که به خانواده مورمیریان تعلق دارند و به خاطر الکتریسیته شناخته شدهاند.
A genus of fish within the family Mormyridae known for their electroreceptive abilities.
- NOUN
example
معنی(example):
ماهی های مورمیروس در اکوسیستم برای کنترل جمعیت حشرات اهمیت دارند.
مثال:
Mormyrus fish are important in the ecosystem for controlling insect populations.
معنی(example):
جنس مورمیروس شامل چندین گونه است که به خاطر توانایی های الکتریکی شان شناخته می شوند.
مثال:
The genus Mormyrus includes several species known for their electric capabilities.
معنی فارسی کلمه mormyrus
:
جنس ماهیانی که به خانواده مورمیریان تعلق دارند و به خاطر الکتریسیته شناخته شدهاند.