معنی فارسی morningglory

B2

نباتاتی از خانوادهٔ گل ساعت که به خاطر زیبایی برگ‌ها و گل‌های آن‌ها مشهور هستند.

A type of flowering plant characterized by its attractive blooms.

example
معنی(example):

چوب بالایی گل صبحگاهی به نرده می‌چسبد.

مثال:

The morningglory vine climbs up the trellis.

معنی(example):

او یک گل صبحگاهی کاشت تا زیبایی باغ را افزایش دهد.

مثال:

She planted a morningglory to enhance the garden's beauty.

معنی فارسی کلمه morningglory

: معنی morningglory به فارسی

نباتاتی از خانوادهٔ گل ساعت که به خاطر زیبایی برگ‌ها و گل‌های آن‌ها مشهور هستند.