معنی فارسی mornward
B2به سمت صبح، به سمت روشنایی و آغاز روز اشاره دارد.
In the direction of morning; towards the dawn or the beginning of the day.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به سمت صبحگاه نگریست و منتظر طلوع خورشید بود.
مثال:
He gazed mornward, waiting for the sun to rise.
معنی(example):
گلهای باغ همیشه به سمت صبحگاه رو به خورشید هستند.
مثال:
The flowers in the garden always face mornward as they seek the sun.
معنی فارسی کلمه mornward
:
به سمت صبح، به سمت روشنایی و آغاز روز اشاره دارد.