معنی فارسی morologically
C2به طور مورولوژیکی، به روشهای تحلیلی در مطالعه اخلاق و عادات اجتماعی اشاره دارد.
In a manner relating to the analytical approaches in the study of ethics and social customs.
- ADVERB
example
معنی(example):
او متن را از نظر مورولوژیکی تجزیه و تحلیل کرد.
مثال:
He analyzed the text morologically.
معنی(example):
از نظر مورولوژیکی، این رفتار قابل پیشبینی بود.
مثال:
Morologically speaking, the behavior was expected.
معنی فارسی کلمه morologically
:
به طور مورولوژیکی، به روشهای تحلیلی در مطالعه اخلاق و عادات اجتماعی اشاره دارد.