معنی فارسی morosoph
B1شخصی که گرايش به غم و اندوه دارد و همچنین در تجربههای زندگی به این نوع گرایش فلسفی و مشاهداتی مینگرد.
A person who is inclined to pessimism or gloomy thoughts, often reflecting on life's hardships.
- NOUN
example
معنی(example):
موروسوف نظرات تاریکش را درباره جهان به اشتراک گذاشت.
مثال:
The morosoph shared his bleak outlook on the world.
معنی(example):
به عنوان یک موروسوف، او معمولاً از چالشهای زندگی صحبت میکرد.
مثال:
As a morosoph, he often spoke of the trials of life.
معنی فارسی کلمه morosoph
:
شخصی که گرايش به غم و اندوه دارد و همچنین در تجربههای زندگی به این نوع گرایش فلسفی و مشاهداتی مینگرد.