معنی فارسی morphotonemics
C2شاخهای از زبانشناسی که به مطالعه تغییرات و قواعد صوتی مربوط به شکلهای کلمات میپردازد.
The study of how sound changes in relation to the morphological structure in languages.
- NOUN
example
معنی(example):
مورفوتونمیک بخش اساسی برای درک زبانشناسی مورفولوژی است.
مثال:
Morphotonemics is an essential part of understanding linguistic morphology.
معنی(example):
تحقیقات در زمینه مورفوتونمیک به زبانشناسان در تحلیل تغییرات صوتی در زبانها کمک میکند.
مثال:
Research in morphotonemics helps linguists analyze sound changes in languages.
معنی فارسی کلمه morphotonemics
:
شاخهای از زبانشناسی که به مطالعه تغییرات و قواعد صوتی مربوط به شکلهای کلمات میپردازد.