معنی فارسی morphous

B2

دارای تغییرات و انواع مختلفی که می‌تواند به راحتی دستخوش تحول شود.

Having a varied or changeable form; being flexible in structure.

example
معنی(example):

طبیعت مورفوس زبان را منعطف و سازگار می‌کند.

مثال:

The morphous nature of the language makes it flexible and adaptable.

معنی(example):

در ادبیات، یک سبک مورفوس می‌تواند بیان را تقویت کند.

مثال:

In literature, a morphous style can enhance expression.

معنی فارسی کلمه morphous

: معنی morphous به فارسی

دارای تغییرات و انواع مختلفی که می‌تواند به راحتی دستخوش تحول شود.