معنی فارسی mortary
B1مرگآور، به ویژگیها و باورهایی اشاره دارد که با مرگ مرتبط هستند.
Pertaining to death; relating to beliefs or practices regarding mortality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبه مرگآور فرهنگ آنها او را مجذوب کرد.
مثال:
The mortary aspect of their culture fascinated him.
معنی(example):
باورهای مرگآور او دیدگاهش را شکل داد.
مثال:
Her mortary beliefs shaped her worldview.
معنی فارسی کلمه mortary
:
مرگآور، به ویژگیها و باورهایی اشاره دارد که با مرگ مرتبط هستند.