معنی فارسی mortem
B2متوفی به موضوعاتی مربوط به مرگ و فرایندهای پس از آن اشاره دارد.
Referring to matters related to death, often used in context of post-mortem examinations.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک یک کالبدشکافی انجام داد تا علت مرگ را در این متوفی مشخص کند.
مثال:
The doctor performed an autopsy to determine the cause of death in this mortem.
معنی(example):
متوفی به موضوعاتی اشاره دارد که به مرگ مربوط میشود.
مثال:
Mortem refers to matters relating to death.
معنی فارسی کلمه mortem
:
متوفی به موضوعاتی مربوط به مرگ و فرایندهای پس از آن اشاره دارد.