معنی فارسی mortuous

B1

مورتووس، صفتی برای توصیف حالتی غم‌انگیز و مرده.

An adjective describing a state that is gloomy or lifeless.

example
معنی(example):

منظر مورتووس در مه پوشیده شده بود.

مثال:

The mortuous landscape was shrouded in fog.

معنی(example):

او جو مورتووس خانه متروکه را توصیف کرد.

مثال:

He described the mortuous ambiance of the abandoned house.

معنی فارسی کلمه mortuous

: معنی mortuous به فارسی

مورتووس، صفتی برای توصیف حالتی غم‌انگیز و مرده.