معنی فارسی mosaicist
B2موزاییککار، کسی که در ایجاد آثار هنری موزاییکی مهارت دارد.
An artist who creates mosaics, often using small pieces of glass, stone, or other materials.
- NOUN
example
معنی(example):
موزاییککار ساعتها وقت صرف طراحی پیچیده کرد.
مثال:
The mosaicist spent hours creating the intricate design.
معنی(example):
به عنوان یک موزاییککار ماهر، او جوایز متعددی برای هنر خود کسب کرده است.
مثال:
As a skilled mosaicist, he has won several awards for his art.
معنی فارسی کلمه mosaicist
:
موزاییککار، کسی که در ایجاد آثار هنری موزاییکی مهارت دارد.