معنی فارسی mosaist
B1موزاییککار، کسی که موزاییک ایجاد میکند و در این هنر فعالیت میکند.
An individual who creates mosaics as a profession or hobby.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک موزاییککار، او وقت خود را صرف کامل کردن هنر خود میکند.
مثال:
As a mosaist, she dedicates her time to perfecting her craft.
معنی(example):
موزاییککار از مواد مختلفی برای ایجاد یک قطعه خیرهکننده استفاده کرد.
مثال:
The mosaist used various materials to create a stunning piece.
معنی فارسی کلمه mosaist
:
موزاییککار، کسی که موزاییک ایجاد میکند و در این هنر فعالیت میکند.