معنی فارسی mosels

B2

منطقه‌ای در آلمان که مشهور به تولید شراب است، به ویژه شراب‌های سفید.

A region in Germany known primarily for its quality white wines.

example
معنی(example):

موسل‌ها به خاطر شراب‌های ریسلینگ خود شهرت دارند.

مثال:

The Mosels are famous for their Riesling wines.

معنی(example):

موسل‌ها به صنعت شراب به طور قابل توجهی کمک می‌کنند.

مثال:

The Mosels contribute significantly to the wine industry.

معنی فارسی کلمه mosels

: معنی mosels به فارسی

منطقه‌ای در آلمان که مشهور به تولید شراب است، به ویژه شراب‌های سفید.