معنی فارسی mosey

B1 /ˈmoʊ.zi/

آرام و با طمانینه حرکت کردن، معمولاً برای لذت بردن از محیط.

To walk or move in a relaxed, leisurely manner.

verb

معنی(verb):

To set off, get going; to start a journey.

معنی(verb):

To go off quickly: to hurry up.

معنی(verb):

To amble; to walk or proceed in a leisurely manner.

example

معنی(example):

بیایید آرام آرام به سمت پارک برویم.

مثال:

Let’s mosey on down to the park.

معنی(example):

او دوست دارد در آخر هفته‌ها به آرامی در شهر گشت و گذار کند.

مثال:

He likes to mosey around the town on weekends.

معنی فارسی کلمه mosey

آرام و با طمانینه حرکت کردن، معمولاً برای لذت بردن از محیط.