معنی فارسی moslemic

B2

مسلمانیکه به مقوله‌های مرتبط با دین و فرهنگ اسلامی اشاره دارد.

Relating to or characteristic of Muslims or their culture.

example
معنی(example):

فرهنگ مسلمانیکه بر ارزش‌های خانوادگی و اجتماعی تأکید دارد.

مثال:

The moslemic culture emphasizes community and family values.

معنی(example):

او فلسفه مسلمانیکی را در کلاس‌هایش مطالعه می‌کند.

مثال:

He studies moslemic philosophy in his classes.

معنی فارسی کلمه moslemic

: معنی moslemic به فارسی

مسلمانیکه به مقوله‌های مرتبط با دین و فرهنگ اسلامی اشاره دارد.