معنی فارسی moteless
B1این کلمه به حالتی اشاره دارد که در آن عدم حرکت یا عدم فعالیت وجود دارد.
In a state of being without motion or energy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از حادثه، او بیحرکت و گم شده احساس میکرد.
مثال:
After the accident, he felt moteless and lost.
معنی(example):
این گیاه بدون حرکت بود و نمیتوانست در شرایط سخت جان بگیرد.
مثال:
The plant was moteless, unable to thrive in harsh conditions.
معنی فارسی کلمه moteless
:
این کلمه به حالتی اشاره دارد که در آن عدم حرکت یا عدم فعالیت وجود دارد.