معنی فارسی mother goddess
B2خدا یا موجودی که به عنوان نماد مادر و باروری در فرهنگ‌ها پرستش می‌شود.
A goddess who is regarded as the source of life or fertility.
- noun
noun
معنی(noun):
A goddess, often portrayed as the Earth Mother, who serves as a general fertility deity, the bountiful embodiment of the earth.
example
معنی(example):
در برخی فرهنگ‌ها، الهه مادر به خاطر باروری پرستش می‌شود.
مثال:
In some cultures, the mother goddess is worshipped for fertility.
معنی(example):
مجسمه الهه مادر در ورودی معبد قرار دارد.
مثال:
The statue of the mother goddess stands at the temple entrance.
معنی فارسی کلمه mother goddess
:
خدا یا موجودی که به عنوان نماد مادر و باروری در فرهنگ‌ها پرستش می‌شود.
