معنی فارسی motherly

B1 /ˈmʌðɚli/

مادری، ویژگی‌ها و رفتارهای مرتبط با مادران، مانند محبت و مراقبت از دیگران را توصیف می‌کند.

Relating to the qualities of a mother, often characterized by nurturing and caring behavior.

adjective
معنی(adjective):

Befitting a mother; warm, caring, nurturing, protective, loving.

example
معنی(example):

غریزه مادری او فعال شد وقتی که کودک گریه‌کنان را دلداری داد.

مثال:

Her motherly instincts kicked in as she comforted the crying child.

معنی(example):

عشق مادری معمولاً شامل فداکاری و پرورش می‌شود.

مثال:

Motherly love often involves sacrifice and nurturing.

معنی فارسی کلمه motherly

: معنی motherly به فارسی

مادری، ویژگی‌ها و رفتارهای مرتبط با مادران، مانند محبت و مراقبت از دیگران را توصیف می‌کند.