معنی فارسی motordriven
B1ابزارها یا دستگاههایی که با موتور کار میکنند و معمولاً قدرت بیشتری دارند.
Tools or machines that operate using an engine or motor, often providing greater efficiency and effectiveness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چمنزن موتوردار است و به سرعت چمن را کوتاه میکند.
مثال:
The lawnmower is motordriven and cuts grass quickly.
معنی(example):
ابزارهای موتوردار معمولاً کارآمدتر از ابزارهای دستی هستند.
مثال:
Motordriven tools are often more efficient than manual ones.
معنی فارسی کلمه motordriven
:
ابزارها یا دستگاههایی که با موتور کار میکنند و معمولاً قدرت بیشتری دارند.