معنی فارسی mottles

B1

نقاط ریز و متنوعی که بر روی سطح نان وجود دارند و به بافت و جذابیت آن کمک می‌کنند.

Small patches or variations on the surface of bread that enhance its visual appeal and texture.

verb
معنی(verb):

To mark with blotches of different color, or shades of color, as if stained; to spot; to maculate.

example
معنی(example):

نقاط ریز روی نان جذاب به نظر می‌رسیدند و بافتی را اضافه می‌کردند.

مثال:

The mottles on the bread looked appealing and added texture.

معنی(example):

سرآشپزها اغلب به خاطر ارائه در غذاها به ماین/موتزهای ریز توجه می‌کنند.

مثال:

Chefs often appreciate the mottles for presentation in dishes.

معنی فارسی کلمه mottles

: معنی mottles به فارسی

نقاط ریز و متنوعی که بر روی سطح نان وجود دارند و به بافت و جذابیت آن کمک می‌کنند.