معنی فارسی moues

B2

حرکتی که در آن فرد لب پایین را به سمت جلو می‌آورد تا احساس نارضایتی یا ناامیدی را نشان دهد.

A pouting or grimacing expression, often indicating displeasure.

noun
معنی(noun):

A pout, especially as expressing mock-annoyance or flirtatiousness.

example
معنی(example):

او وقتی نتایج را دید، حرکتی از ناامیدی کرد.

مثال:

She made a moue of disappointment when she saw the results.

معنی(example):

حرکات او معمولاً احساسات واقعی‌اش را نشان می‌دهند.

مثال:

His moues often express his true feelings.

معنی فارسی کلمه moues

: معنی moues به فارسی

حرکتی که در آن فرد لب پایین را به سمت جلو می‌آورد تا احساس نارضایتی یا ناامیدی را نشان دهد.