معنی فارسی mouldy
A2 /ˈmoʊldi/کپک زده و غیر قابل مصرف، عموماً به ماده غذایی که تحت تأثیر رشد قارچ قرار گرفته است.
Spoiled due to fungus growth, often applied to food.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Covered with mould.
معنی(adjective):
Neglected.
معنی(adjective):
Worthless; lousy; rotten
example
معنی(example):
نان کپک زده بود و برای خوردن ایمن نبود.
مثال:
The bread was mouldy and not safe to eat.
معنی(example):
او از پنیر کپک زده در مهمانی پرهیز کرد.
مثال:
He avoided the mouldy cheese at the party.
معنی فارسی کلمه mouldy
:
کپک زده و غیر قابل مصرف، عموماً به ماده غذایی که تحت تأثیر رشد قارچ قرار گرفته است.
