معنی فارسی mouldywarps
B1چندین مورد از بافت یا ظاهر که تحت تأثیر کپک قرار گرفتهاند.
Multiple instances of a texture or appearance affected by mold.
- NOUN
example
معنی(example):
کپکهای روی دیوارها نشاندهندهی یک مشکل رطوبتی بود.
مثال:
The mouldywarps on the walls indicated a damp problem.
معنی(example):
ما مجبور شدیم کپکهای روی مبلمان را تمیز کنیم.
مثال:
We had to clean the mouldywarps from the furniture.
معنی فارسی کلمه mouldywarps
:
چندین مورد از بافت یا ظاهر که تحت تأثیر کپک قرار گرفتهاند.