معنی فارسی mounted policewoman
B1پلیس زن که بر روی اسب خدمت میکند و معمولاً در گشتزنیهای عمومی حضور دارد.
A female law enforcement officer who patrols on horseback.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیس زن سوار در حین رویداد به کنترل ترافیک کمک کرد.
مثال:
The mounted policewoman assisted with traffic control during the event.
معنی(example):
یک پلیس زن سوار اغلب در تجمعات بزرگ برای تضمین ایمنی دیده میشود.
مثال:
A mounted policewoman is often seen during large gatherings to ensure safety.
معنی فارسی کلمه mounted policewoman
:
پلیس زن که بر روی اسب خدمت میکند و معمولاً در گشتزنیهای عمومی حضور دارد.