معنی فارسی movelessly

B1

بی‌حرکت، به معنای عدم تحرک یا تغییر وضعیت.

In a manner that does not allow for movement.

example
معنی(example):

مجسمه قدیمی به طور بی‌حرکت در باغ ایستاده بود.

مثال:

The old statue stood movelessly in the garden.

معنی(example):

او به تابلو به طور بی‌حرکت خیره شد و در فکر گم شد.

مثال:

She gazed at the painting movelessly, lost in thought.

معنی فارسی کلمه movelessly

: معنی movelessly به فارسی

بی‌حرکت، به معنای عدم تحرک یا تغییر وضعیت.