معنی فارسی moxibustion
B1 /ˌmɒksɪˈbʌst͡ʃən/موضعگذاری، یک روش درمانی سنتی که در آن از علف موقی یا مواد مشابه برای گرم کردن نقاط خاصی از بدن استفاده میشود.
A traditional therapeutic technique involving the burning of mugwort on or near the skin.
- noun
noun
معنی(noun):
(folk medicine) The burning of moxa against the skin to treat pain or illness.
example
معنی(example):
موضعگذاری یک نوع داروهای سنتی است.
مثال:
Moxibustion is a form of traditional medicine.
معنی(example):
او مoxibustion را برای مشکلات سلامتیاش ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers moxibustion for her health issues.
معنی فارسی کلمه moxibustion
:
موضعگذاری، یک روش درمانی سنتی که در آن از علف موقی یا مواد مشابه برای گرم کردن نقاط خاصی از بدن استفاده میشود.