معنی فارسی muck out
B1به معنای پاک‌سازی یا تمیز کردن مکان‌های کثیف، به ویژه در مورد جاهای نگهداری حیوانات.
To clean out a space, especially where animals are kept.
- verb
verb
معنی(verb):
To clean the excrement and other rubbish from the area where an animal is kept, such as a horse stable or a dog kennel.
مثال:
Could you muck out Toby's stable, please?
example
معنی(example):
وقت آن است که اصطبل را تمیز کنیم و اسب‌ها را بشوییم.
مثال:
It's time to muck out the stable and clean the horses.
معنی(example):
او هر هفته باید مرغدار را تمیز می‌کرد.
مثال:
She had to muck out the chicken coop every week.
معنی فارسی کلمه muck out
:
به معنای پاک‌سازی یا تمیز کردن مکان‌های کثیف، به ویژه در مورد جاهای نگهداری حیوانات.
