معنی فارسی muckmidden
B1مکمدن، انباشت مواد زائد یا زبالهها که معمولاً در مکانی مشخص احتفاظ میشوند.
A heap or collection of waste or refuse, often left in a designated area.
- NOUN
example
معنی(example):
مکمدن قدیمی در حیاط پر از زباله بود.
مثال:
The old muckmidden in the yard was filled with debris.
معنی(example):
آنها گنجینههایی در مکمدن پیدا کردند.
مثال:
They found treasures buried in the muckmidden.
معنی فارسی کلمه muckmidden
:
مکمدن، انباشت مواد زائد یا زبالهها که معمولاً در مکانی مشخص احتفاظ میشوند.