معنی فارسی mucosity

B1

چسبندگی یا غلظت مایع موکوس، به ویژه در زمینه‌های پزشکی.

The quality or state of being mucous; the viscosity of mucus.

example
معنی(example):

چسبندگی مایع نمونه در آزمایشگاه آزمایش شد.

مثال:

The mucosity of the sample was tested in the lab.

معنی(example):

چسبندگی بالا می‌تواند بر جریان ترشحات در بدن تأثیر بگذارد.

مثال:

High mucosity can affect the flow of secretions in the body.

معنی فارسی کلمه mucosity

: معنی mucosity به فارسی

چسبندگی یا غلظت مایع موکوس، به ویژه در زمینه‌های پزشکی.