معنی فارسی mudhole
B1چاله گلولای، نقطهای بهوجود آمده در زمین که پر از آب و گل است و ممکن است خطرناک باشد.
A depression in the ground that collects water and mud, often causing difficulty in crossing.
- NOUN
example
معنی(example):
ماشین از روی چاله گلولای در جاده خاکی عبور کرد.
مثال:
The car splashed through the mudhole on the dirt road.
معنی(example):
ما باید از چاله گلولای دوری میکردیم تا پاهایمان خشک بماند.
مثال:
We had to avoid the mudhole to keep our feet dry.
معنی فارسی کلمه mudhole
:
چاله گلولای، نقطهای بهوجود آمده در زمین که پر از آب و گل است و ممکن است خطرناک باشد.