معنی فارسی mullenize

B1

اصطلاحی برای ساده یا تسهیل کردن پروسه‌ها، که ممکن است در زبان محاوره‌ای استفاده شود.

To simplify or make a process easier.

example
معنی(example):

برای تسهیل این روند، باید تمام گزینه‌ها را در نظر بگیریم.

مثال:

To mullenize the process, we need to consider all options.

معنی(example):

تیم سعی کرد رویکرد خود را برای دستیابی به نتایج بهتر تسهیل کند.

مثال:

The team tried to mullenize their approach for better results.

معنی فارسی کلمه mullenize

: معنی mullenize به فارسی

اصطلاحی برای ساده یا تسهیل کردن پروسه‌ها، که ممکن است در زبان محاوره‌ای استفاده شود.