معنی فارسی multi
B1چندگانه، شامل بیشتر از یک بخش یا نوع.
Consisting of or involving several parts or elements.
- noun
noun
معنی(noun):
A multituberculate.
example
معنی(example):
او دوست دارد غذای چند بخشی داشته باشد.
مثال:
She likes to have a multi-course meal.
معنی(example):
این لباس چند رنگ بسیار مد روز است.
مثال:
This multi-colored dress is very fashionable.
معنی فارسی کلمه multi
:
چندگانه، شامل بیشتر از یک بخش یا نوع.